راهبری فرهنگ ایثار و شهادت

شهادت و ایثار در فلسفه انسان شناسی ما مفاهیم و نیز معنای خاص و ویژه دارد . واژه مقدس ، بزرگترین بار مفهوم و معنی را برای آنچه می خواهیم در بر دارد . شهید در معنای لغت به معنای حاضر ، ناظر ، گواه دهنده ، خبر دهنده راستین و امین ، آگاه ، […]

شهادت و ایثار در فلسفه انسان شناسی ما مفاهیم و نیز معنای خاص و ویژه دارد . واژه مقدس ، بزرگترین بار مفهوم و معنی را برای آنچه می خواهیم در بر دارد .
شهید در معنای لغت به معنای حاضر ، ناظر ، گواه دهنده ، خبر دهنده راستین و امین ، آگاه ، محسوس و مشهود ، کسی که همه چشم ها به اوست و بالاخره به معنای نمونه ، الگو و سرمشق است . شهادت در فرهنگ ما و در مذهب ما ، یک حادثه خونین و ناگوار نیست ؛ ولی در مذاهب دیگر و تاریخ اقوام آنها ، شهادت عبارت است از قربانی شدن قهرمانان که در جنگ ها و نزاع ها به دست دشمنانشان کشته شده اند و لذا این یک حادثه غم انگیز مصیبت باری است ؛ اما در فرهنگ کلی ما شهادت مرگی نیست که دشمن ما بر رزمنده اسلام تحمیل کند ، بلکه شهادت مرگ دل خواهی است که سرباز اسلام با همه آگاهی و همه منطق و شعور خود آن را انتخاب می کند . شهادت یعنی کشته شدن در راه عقیده و در اصطلاح حدیث و همچنین در تاریخ و ادب اسلامی ، به کشته شدن ضمن جهاد در راه خدا به دست مخالفان دین گفته می شود . شهادت شامل دو رکن اصلی است : یکی این که در راه خدا باشد ، هدف مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فدای هدف نماید ؛ دیگر این که آگاهانه صورت پذیرفته باشد .
نشاط شهادت یا روحیه شهادت طلبی چنان که در بین مسلمانان صدر اسلام وجود داشت ، در نهضت های اسلامی کنونی نیز مشهود است .
ایثار یا غیرخواهی یا به عبارت کلی و عام ، از خود گذشتگی ، نظریه ای است مبتنی بر این اصل که انسان در فطرت خود گرایش به دیگر خواهی دارد و باید منافع خود را فدای جمع کند .
تعاریف زیر در مورد ایثار صدق می کند :
– گذشت و انصراف از جان ، مال و خویشاوند .
– امنیت شخصی و آسودگی مقام به خاطر عدالت ، حق ، حقیقت و منافع جامعه .
– بخشیدن همه چیز و گرفتن هیچ چیز .
– برتر و مقدم دانستن دیگران نسبت به خود .
در قرآن کریم ، این کتاب مقدس آسمانی ، در مورد جهاد و شهادت بسیار تأکید شده است .
ازجمله: ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاءعنده ربهم یرزقون »
آیا این آیه کریمه در معرفی مقام بلند پایه شهدا کافی نیست ، که عزیزانی با عناوین مختلف در محوریت رزمندگان در راه حفظ اسلام و کشور اسلامی بزرگترین سرمایه خود را از دست داده اند ، شهدایی که در حفظ شرف اسلام و دفاع از انقلاب اسلامی همه چیز خود را در طبق اخلاص ، تقدیم خداوند متعال کردند .
در این آیه مبارکه که بحث در زندگی پس از حیات نیست که در آن عالم ، همه مخلوقات دارای نفس انسانی به اختلاف مراتب از زندگی حیوانی و مادون حیوانی ، تا زندگی انسانی و مافوق آن زنده هستند ، بلکه شرف بزرگ شهدای در راه حق ، حیات عندالرب و ورود در ضیافت الله است . این حیات و این روزی ، غیر از زندگی در بهشت و روزی در آن است ، این لقاء الله و ضیافت الله است . آیا این همان نیست که برای صاحبان نفس مطمئنه وارد است ؟
« فَاد خُلی فِی عِبادی وَ ادخُلی جَنَّتی » که انسان بارز آن ، سید شهیدان است . اگر آن است ، چه مژده ای بالاتر از آن که در جنتی که آن بزرگوار شهید فی سبیل الله وارد می شود و در ضیافتی که در آن حضرت حاضرند ، به این شهیدان اجازه دخول دهند که آن غیر از ضیافت های بهشتی است و آنچه در وهم من و تو نیاید ، آن بود .
حضرت امام خمینی (ره) در باره شهدا چنین می فرمایند :
خانواده شهدا تا همیشه تاریخ ، این مشعل داران راه اولیا ، افتخار روشنایی طریق الی الله را به عهده گرفته اند . مجروحان و معلولان، خود چراغ هدایتی شده اند که در گوشه گوشه این مرز و بوم به دین باوران ، راه رسیدن به سعادت آخرت را نشان می دهند ، راه رسیدن به خدای کعبه را ، اسرا در چنگ دژخیمان ، خود سرود آزادی اند و احرار جهان ، آنان را زمزمه می کنند . مفقودان عزیز ، محور دریای بیکران خداوند ی اند و فقرای ذاتی دنیای دون در حسرت مقام والایشان در حیرتند . از شهدا که نمی شود چیزی گفت ؛ شهدا شمع محفل دوستانند .
شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادی وصلشان « عِندَ رَبِّهم یرزقون » اند و از نفوس مطمئنه هستند که مورد خطاب « فَادخُلی فِی عِبادی وَ ادخُلی جَنَّتی » ، پروردگارند . اینجا صحبت عشق است و عشق و قلم در ترسیمش بر خود می شکافد .
امام علی (ع) و جهاد ( شهادت )
حضرت علی (ع) در مورد دفاع و جنگ ، در مجموع در خصوص جهاد و شهادت چنین فرموده اند :
جهاد ، در رحمت الهی است که تنها بر روی بندگان ویژه خداوند باز می شود و من شب و روز شما را به جهاد و مبارزه دعوت می کنم و پیوسته نغمه جانبازی و فداکاری را در گوش های شما می نوازم .
شاید نخستین موردی که امام علی (ع) از این که توفیق شهادت نیافته ، سخت متأسف بود و برای نوشیدن این شربت گوارا بی تابی می کرد ، پس از پایان یافتن جنگ احد بود . این جنگ در سال سوم هجری اتفاق افتاد و امام علی (ع) تقریبا ۲۶ ساله بود ؛ پایداری ، فداکاری و نقش فوق العاده مؤثر او در این درگیری و جنگ حساس و تعیین کننده ، که بسیاری از مسلمانان پس از شکست پا به فرار گذاشته بودند و جز چند تنی معدود با پیامبر باقی نمانده بود ، به حدی بود که از آسمان پیام تقدیر آمده و ندایی که در گوش ها پیچیده ، قهرمانی او را ستود که : « لا فتی الاعلی لاسیف الا ذوالفقار » .
– با تلاش های پیگیر پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) و چند تن از مسلمانان دلیر از شکست نهایی پیشگیری شد و جنگ پایان یافت . امام علی (ع) سخت مجروح شده بود ، ولی با ملاحظه اجساد آغشته به خون حمزه ، مصعب ابن عمیر و سایر مجاهدین اسلام چنان او را بی تاب نمود که مطلب را با پیامبر اسلام در میان گذاشت و یا این که از راه دیگری راز او را فهمید که با مژده شهادت دل بی تاب امام علی را آرام کرد و فرمود « ابشر فان الشهاده من ورائک » به تو مژده می دهم که شهادت به دنبال توست .
– پیامبر اسلام (ص) اضطراب امام علی (ع) را پایان داد و از این پس با شوری توصیف نشدنی در انتظار سرنوشت زیبای خود بود و پس از ضربت خوردن فرمود : به خدای کعبه که رستگار شدم . محراب کوفه به خود می لرزید و امام علی (ع) در خون خود می غلطید ، خونی پر جوش و خروش چهره او را شکوه خاصی بخشیده بود . فرشتگان در اضطراب که استوانه های هدایت فرو ریخت و مردم ، گریان ، که عدالت به شهادت رسید و یگانه سنگر مظلومان ، محرومان و ستمدیده گان منهدم شد . اما پس از ضربت ناگاه لب های آن امام بزرگوار حرکت کرد و کلمه ای گفت که تاریخ کهن ، در قاموس زندگی هیچ بشری سراغ ندارد . گفت: « فزت و رب الکعبه » به خدای کعبه که رستگار شدم .